«علی میرمرتضوی» پیر غلام اهل بیت را خیلی از قدیمیهای هیئتی مشهد میشناسند. او سالهاست که در هیئت ابوالفضلیهای مسجد فتاحخان خدمت میکند.
مأنوس بودن او با قرآن و اهل بیت(ع) سبب شد تا فرزندانش هم در این مسیر قرارگرفته و پیرو اهل بیت(ع) باشند. او که 95بهار زندگی را دیده، همچنان در مکتب اهل بیت(ع) خدمت میکند و در این سالها حتی یک لحظه نیز از این راه غافل نشده است. او پدر شهید «سیدحسین» است و همین موضوع بهانهای شد تا ساعتی میهمان خانهشان باشیم تا از خاطرات فرزند شهیدش برایمان تعریف کند.
پدر شهید درباره او میگوید: «شهید سیدحسین هفتم خرداد 1337به دنیا آمد. او از همان کودکی هوشیار بود. قبل از دوران دبستان قرآن و مسائل دینی را به او آموزش دادم و با همراهی همیشگی مادر مرحومش برای فراگیری بیشتر قرآن و تعالیم اسلامی او را به مکتبخانه بردیم.
بهطوریکه او قبل از آموختن الفبای درسی با الفبای قرآن و عترت آشنا شده بود. شاگردی در محضر قرآن، از او شخصیتی متفاوت ساخته و از همان دوران کودکی خصوصیات ویژه خودش را داشت. وی احترام به بزرگان بهویژه پدر و مادر، کمک به خواهر و برادرانش را همواره مدنظر داشت و از نظر اخلاق و رفتار نیز به اجداد بزرگوارش رفته بود.»
پدر مرحومم خادم حرم مطهر رضوی بود و مرا از کودکی با خود به جلسات قرآنی میبرد و من هم با قرآن مأنوس شده بودم و به تبعیت از پدرم فرزندانم را اینچنین بزرگ کردم
وی ادامه میدهد: «پدر مرحومم خادم حرم مطهر رضوی بود و مرا از کودکی با خود به جلسات قرآنی میبرد و من هم با قرآن مأنوس شده بودم و به تبعیت از پدرم فرزندانم را اینچنین بزرگ کردم. علاقه شدید سیدحسین به قرآن باعث شد که به تأسی دوران کودکی خودم، او را به جلسات قرآن و برنامههای دینی مسجد امین و هیئت ابوالفضلی فتاح خان که یکی از قدیمیترین هیئتهای مشهد است ببرم. او از همان روزها با عشق و شور حسینی مأنوس شد.»
شهید تحصیلات ابتدایی را در دبستان شفق کوچه چهارباغ و تحصیلات تکمیلی تا مقطع دیپلم را در دبیرستان رحیمیان خیابان امام رضا گذرانده است. از آنجایی که وی علاقه زیادی به پرواز و آسمان داشت به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمد و پس از طی دورههای آموزشی در پایگاه نیروی هوایی تهران و بعد از آن در پایگاه هوایی همدان مشغول به خدمت شد.
«سیدعلی میرمرتضوی» با اشاره به این موضوع ادامه میدهد: «شهید که در مکتب قرآن بزرگ شده بود از بدو ورود به پایگاه نیروی هوایی تهران فعالیتهای انقلابیاش را آغاز کرد. او با درایت و هوشیاری تمام پیام انقلاب و امام را به گوش درجهداران و افسران نیروی هوایی میرساند.
از آنجا که شهید دارای حسن خلق و منشکریمانه بود نقش برجستهای در پیوستن کارکنان نیروی هوایی به انقلاب را برعهده داشت تا اینکه در سال1357 پس از فرمان حضرت امام(ره) به همراه جمعی از همرزمانش اعتصاب کرد که منجر به بازداشت و درنهایت با توجه به روحیه انقلابی و آشتی ناپذیرش از ارتش اخراج شد.
پس از اخراجش بلافاصله به مشهد بازگشت و اینبار بهطور علنی به جمع نیروهای انقلابی پیوست و به همراه شهید هاشمینژاد و شهید موسوی قوچانی در منزل حضرت آیتا... مرعشی و مسجد کرامت برای سازماندهی و هماهنگی فعالیتهای انقلابی مردم فعالیت میکرد.»
پدر شهید میگوید: «پسرم پس از پیروزی انقلاب بهطور خستگیناپذیر و شبانهروز در خدمت انقلاب بود و با توجه به تجارب و تخصص نظامیاش مسئولیت حفاظت از اماکن و مراکز حساس انقلاب در مشهد از جمله صدا و سیمای مرکز استان و سرپرستی یگان پاسداران مستقر در مسجد کرامت را که مرکز اصلی سازماندهی نیروهای انقلابی بود بر عهده داشت.
بهتر است بگویم در آن روزها او بهندرت به خانه میآمد و برای دیدنش باید راهی مساجد و خیابانها میشدیم تا شاید بهطور اتفاقی او را ببینیم. بهجرئت میتوانم بگویم سیدحسین همواره گوش به فرمان امام راحل به عنوان مقتدا و مراد خویش بود، برای همین با فرمان امام از ارتش بیرون آمد و پس از فرمان حکیمانه امام راحل مبنی بر بازگشت افسران و نظامیان به پادگانها، بلافاصله اطاعت محض کرد و به پایگاه نیرو هوایی بازگشت و در پایگاه هوایی همدان و پس از آنجا در دزفول به خدمت پرداخت.»
وی با اشاره به این موضوع تعریف میکند: «بعد از پایگاه دزفول، شهید در پایگاه هوایی مشهد در کنار خدمت صادقانه انقلابی، به منظور ایجاد روحیه و فرهنگ انقلاب نوپای اسلامی در قالب عقیدتی سیاسی اقدام به راهاندازی کتابخانه پایگاه هوایی مشهد کرد و خودش مسئولیت آن را برعهده گرفت تا شاهد تربیت نسلی باسواد و ایدئولوژی انقلابی و اسلامی باشد.»
سید حسین همیشه آرزوی پرواز داشت، انگار آن سوی ابرها چیزی میدید که زیباتر از زمین بود و در سحرگاه اول خرداد ماه 1365 آرزوی پروازش تا بیکرانه عرش محقق شد
استوار یکم شهید میرمرتضوی وقتی فرمان امام برای جهاد را شنید نتوانست طاقت بیاورد، برای همین از ارتش مرخصی گرفت و به عنوان نیروی داوطلب بسیجی عازم جبهه و بهعنوان تخریبچی در یگان تخریب لشکر5 نصر خراسان مشغول شد.
پدر شهید ادامه میدهد: «سید حسین همیشه آرزوی پرواز داشت، انگار آن سوی ابرها چیزی میدید که زیباتر از زمین بود و در سحرگاه اول خرداد ماه 1365 آرزوی پروازش تا بیکرانه عرش محقق شد. او براثر اصابت ترکش خمپاره در منطقه عملیاتی مهران به درجه رفیع شهادت نائل شد.
حسین آذری یکی از همرزمانش برایمان تعریف کرد: «پس از نماز صبح خواستیم حرکت کنیم که خمپارهای به سمت ما آمد و با برخورد آن ترکشش به شهید اصابت کرد و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.» پیکر مطهر شهید در نیمه ماه مبارک رمضان و همزمان با میلاد امام حسن مجتبی(ع) تشییع و در بهشت خواجه ربیع در کنار مرقد مادرش آرام گرفت.»
پس از شهادتش کتابخانهای که زمانی خود شهید در پایگاه هوایی مشهد راهاندازی کرده بود توسط مسئولان نیروی هوایی بهنام این شهید والامقام نامگذاری شد.